
اولئانا یکی از جذابترین متنهای دیوید ممت و حتی از مطرحترین نمایشنامههای دهه ۹۰ بحساب میآید که پینتر نیز در ۱۹۹۳ آن را در رویالکورت لندن به اجرا درآورد و از واکنشهای متفاوت مخاطبان و موضعگیریهایشان در برابر موقعیت هر کاراکتر نمایش، موارد زیادی یاد شد.
«اولئانا» متنی تاثیرگذار و پرچالش، دربارهی رابطهی یک استاد با دانشجوی دختر کلاسش است که به دامنهای گسترده و حواشی زیادی منجر میشود.
ممت استادانه، در طی یک جریان، مخاطب را چنان درگیر موضوع مطرح شده میکند که تا مدتها ذهن او درپی تفسیرهای گوناگون باشد؛ و هیچ قطعیتی را درنهایت روشن نمیکند، هر دو سویه این جریان تقابل مرد/زن تا انتها بازست و این خود سبب تعابیر فرامتنی میشود.
یک سو مردیست که به واسطهی جایگاه اجتماعیاش بر موضع قدرتست و با استفاده از مهارت زبانی در شغلش یعنی تدریس قادرست مفاهیم را بر حسب تفکر شخصی و موقعیتی، تغییر داده، رد و یا نوسازی کند و بازیگر نخست کشمکشی باشد که آگاهانه، تاثیر کلیشهای آن مهارت را در مخاطبش پیش بینی کند اما غافل از اینکه تغییر مفاهیم تنها بدست او نیست واین بازی میتواند متقابل باشد.
او زبان، فکر، تجربه، خاطره، همدردی، عجز، جنسیت، و حتی بدن خود را با تاثیر بر دانشجوی دخترش برای رفع میل برتریطلبی بکار میگیرد تا خود در موضع حاکم این سیستم، مسلط باقی بماند .
کلمات و رفتارهای او کاملا نمایشِ الگوی مردسالاری مدرنست که با تسلطی ظریف و مزورانه، موقعیت خود را تفهیم میکند؛ چه حین مکالمه تلفنی با همسرش و چه زمانی که خود را تا سطح دانشجویش پایین میآورد به او میگوید از او خوشش میآید و با نادیده گرفتن حدو مرز رایج، از تاثیر جنسی نیز بهره میگیرد؛ او درموقعیتیست که با اطمینان از حاشیهی امن خود، با کلمات بازی میکند، نظریه میدهد، خطابه میگوید و با بهره از نقاط ضعف و جنسیت طرف مقابل، او را در موضع ضعف و کنترلِ خود نگه میدارد.
سوی دیگر دختر دانشجوییست که به نظر میرسد دغدغهاش فهم و قبولی در درسیست که در آن رد شده و با استاد آن در این باره گفتگو میکند اما در مقابل، تمام رفتارها و گفتارهای او را مینویسد یا در ذهن ثبت میکند، دربرابر رفتارهای صمیمانه استادش مقاومست اما عکسالعمل قاطعی نشان نمیدهد ( واین حدس را ایجاد میکند شاید با شناخت قبلی و با انگیزهای از پیش تعیین شده به این ملاقات آمده تا نقطهضعفی بگیرد)
در ادامه روند این تقابل، تغییر مهیجی میکند؛ و اینجاست که قدرت کلام و زبان در برخوردی چندلایه به معرض گذاشته میشود،در پرده دوم نقشها جابجاشده و اینبار دختر دانشجو از تنظیم شکایتی علیه استاد صحبت میکند که او را متهم به سوءاستفاده از قدرتش و آزارجنسی کرده است تا بدین صورت استاد از تایید و پذیرش هیات علمی دانشگاه محروم شود و گویا دختر دانشجو نیز به اهداف خود یعنی کشیدن خط بطان بر قدرت سلسله مراتبی آموزشی، دست یابد.
اولئانا، که از نام زوجی نروژی که در طی یک سرمایهگذاری کشاورزی دچار ورشکستگی میشوند، وام گرفته شده و در متن و اجرا اشارهای به آن نمیشود، متنی پر چالش است که چند محور اساسی دارد، از سویی به روابط سودجویانه اساتید از دانشجویانشان بهویژه جنس مخالف، در قبال نمره قبولی و پاس شدن واحد درسی دارد، و از سوی دیگر به حفرههای عمیق پر معضل در نظام آموزشی دارد که از هر دو سوی این طیف یعنی گروه استادان و مدیریت آموزش و سمت دیگر، دانشجویان، قابل تهاجم و آسیب است.
دانشجویی که میتواند ادعای آزارجنسی توسط استاد را در یک انتقامگیری شخصی در هیاتهای بررسی آکادمی طرح کند و استادی که با تکیه بر قدرت و جایگاه سلطهاش، دانشجو را در موقعیتهای سختِ بهرهکشی قرار دهد.
به این دلیل این متن ممت میتواند یکی از امروزیترین و پرچالشترین موضوعات برای پرداخت و اجرا باشد که نمونههای آن در فضای آکادمی همچنان قابل رویت است.
کیارش دستیاری در اجرای این متن در سالن کوچک مولوی، دست به انتخابی سخت زده است. اگرچه اذعان میکند که تمرینات بسیاری را با گروه خود گذرانده اما ضعفهایی در اجرا به چشم میخورد.
این متن با وجود سویههای متفاوت و پر اکتِ موقعیتی خود، نیازمند فهم کامل اثر و سپس خلاقیتهای بازیگری در صحنه است و اگر هر کدام درست رخ ندهد، خروجی متناسب نخواهد داشت.
اگر چه کارگردان با میزانسهای متغیر و جابجایی جایگیری بازیگران، با نورپردازی و ترسیم موقعیتهای چالشی و فیزیکی استاد و دانشجو، طراحی خودش را ارائه داده است با این حال جان کلام متن ممت و مناسبات دشوار دو بازیگر، به خوبی در نیامدهاند و تاثیرگذاری موثری ندارد و برای رسیدن به آن فضای لب مرزی، نیاز به قوام بیشتری در اجرا و بازیگری وجود دارد، به ویژه بازیگر زن که کلیشهای و نامتمرکز، ایفای نقش دارد.
جرا اولئانا در سالن مولوی، تجربهای دانشجویی است که اگرچه قدم بزرگ و سختی برداشته است اما تا حرفهای شدن فاصله دارد و چه بسا این تجربه بتواند کمک شایانی به این گروه اجرایی جوان باشد.
نیلوفرثانی
گروه نقد هنرنت
۱مهر ۱۴۰۰