
یادداشتی بر نمایش هاری/ افشین زمانی
«تاریخ بیانقضای معصومیت از دسترفته»
هاری تازهترین اثر افشین زمانی است که نویسندگی و بازیگری نقش اصلی آن را نیز بر عهده دارد. متن هاری، مانند اثر پیشین او که اقتباسی از شازده احتجاب گلشیری داشت، به رخدادهای کاخ نشینان و جنایت خانواده درباری برای رسیدن به قدرت و حذف نزدیکان و رقیبان میپردازد و روایتی از شاهزادهی شیرین عقلیست که چون به قدرت میرسد، مخوف و جنایتکار میشود.
افشین زمانی در روند این ماجرا، به ستم و ظلمی که به زنان و دختران آن دوران به عنوان همسران شاه، روا داشته میشده و به بردگان کینهجوی حرمسرا تبدیلشان میکرده، تا پدرکشی و برادرکشی برای رسیدن به سلطنت، بخوبی میپردازد و داستان را با موقعیتهایی تراژیک و تلخ آن دوران، و خشونتهای وحشیانه حذف مدعیان جانشینی، پیش میبرد. و در این بین از تئاتریکالیتهی اجرایی نیز بهره میگیرد. از تغییر در تناژ صدایی و کلامی تا حرکات فیزیکال و بدنی بازیگران که در راستای موقعیتهای هر پرده و رویداد است، طراحی مناسبی صورت گرفته است.
فضای ایرانی و رئال داستان، که اثر را در شمایل قصهگویی که اتفاقا راوی مشخصی نیز در صحنه دارد، به ساحت تاریخی نزدیک میکند که از لحاظ زمانی چندان دور از اکنون نیست؛ و میتواند همچنان مابه ازای بیرونی آن را نیز ردیابی کرد. با این حال شاید پرداختِ تکراری و مکرر بهاین دست اتفاقات تاریخی از منظری همراستا و مشابه، دیگر کشش چندانی برای مخاطب ایجاد نکند. و دستمایه وضعیت زنان و بهرهکشیهای جنسی و شهوانی از آنان توسطِ شاهان و درباریان که در هر متن کمدی ایرانی و روایت های تاریخی، به وفور دیده می شود، دریافت نو و یا زوایهای تازه نداشته باشد. به ویژه که تنها به طرح و روایت قصه محدود است و به تحلیل و یا گسترش جهان متن تا شرایط و وضعیت اجتماعی کنونی نمیرسد. «هاری» هر چند شمایلِ هنری و حرفهای از هر معصومیتی است که در جایگاه قدرت، به درندهخویی و توحش تبدیل شده اما این سیر سیاست و قدرت آلوده، قابل تعمیم به هر نظام استبدادی و حاکمیت مطلقی است، که منحصر به مرز و جغرافیای خاصی نمیشود و شاید امنترین و محافظهکارانهترین شکل طرح آن، همچنان کانسپت شاهان و شاهزادگان قجری و آوازهی تعدد زوجها و رقابت فرزندان ذکور برای رسیدن به قدرت است. زنانی که همچنان برای جذب مخاطب و جلب ترحم زنانگیِ به غارترفتهاشان، در بستر تاریخی مورد توجه قرار میگیرند.
نمایش هاری، پرداخت منسجمی داشته و تا جای ممکن نشانههای یک اجرای حرفهای را دارد با اینحال حضور آواز و موسیقی پاپ ایرانی و فرانسوی بخش پایانی، انتخابی عامه پسندانه و بیربطی است که وصله نامناسبی بر پیکر اجرا به نظر میآید. هانا کامکار در بخشی از اجرا، از تحریر آواز ایرانی بهره میبرد که جذاب، تاثیرگذار و لذتبخش بوده که جای خالی اجراهای بیشتری از هنرنمایی موسیقی او را باقی میگذارد. اما دو بخش آوازی دیگر، مانند بزک دوزکیست که ساحتِ زیبایی اثر را نه تنها ارتقا نمیهد بلکه تو ذوق میزند و وجاهت اجرا را با سطحی عامهپسندانه مختل میکند.
افشین زمانی با فعالیت چند ساله خود در عرصه اجرا و تئاتر، تجربیاتی دارد که به پختگی بیشتری دستیافته و حرفهایتر نشان میدهد. هر چند در طراحی لباس و گریم، به ویژه دقت در طراحی لباسها که ویژگی ممتاز نمایش است، مناسب عمل میکند، اما همچنان به طراحی صحنه و دکور بیعلاقه است. نورپردازی و طراحی جایگیری بازیگران و میزانسها در راستای معانی متناند و در تکامل اثر در دریافت نهایی مخاطب، تاثیرگذار و بهبود دهندهاند.
اگر از چند بازی اغراق شده بگذریم، سایر بازیگران در حد و اندازهای لازم ایفاگر نقشند و در تعادل از همدیگر و صحنه قرار دارند. و این هدایت خوب کارگردانی را به معرض میگذارد.
«هاری» هرچند داستان و محتوایی نو ندارد و حتی از کمی پس از شروع اجرا، عنصر غافلگیری خود را از دست میدهد و قابل پیشبینی میشود اما در اجرا میتواند اغلب مخاطبانی را که مدتها از صحنه تئاتر دور بودهاند، تا حدی راضی کند.
نیلوفرثانی
گروه نقد هنرنت
۲۶ آذر ۱۴۰۰